معنی اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن, معنی اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن, معنی اafاu lcbj، [vf lcbj اyaتj، اgmbi lcbj، تc lcbj، odsاjbj، kczmf lcbj, معنی اصطلاح اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن, معادل اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن, اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن چی میشه؟, اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن یعنی چی؟, اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن synonym, اشباع کردن، جذب کردن اغشتن، الوده کردن، تر کردن، خیساندن، مرطوب کردن definition,